نتایج تحقیقات FLASH – UK نشان داد که پایش مداوم گلوکز (CGM)با قابلیت هشدار برای سطوح قند خون بالا یا پایین، بهتر از اندازه گیری با گلوکومتر در بیماران مبتلا به دیابت نوع ۱ (T۱D)، سطح HbA۱c را کنترل میکند.
توانایی پایش گلوکز بدون سوراخ کردن انگشت، زندگی بسیاری از افرادی که با T۱D زندگی میکنند را تغییر میدهد. دکتر لآلتا للاراتنا، نویسنده این مطالعه از بنیاد اعتماد NHS دانشگاه منچستر انگلستان گفت: با استفاده از نسل دوم اسکن متناوب CGM، ما پیشرفتهای قابلتوجهی در سطح متوسط گلوکز و کاهش در سطح گلوکز بالا و پایین یافتیم که به مردم کمک میکند زمان بیشتری را با سطح گلوکز نرمال سپری کنند. شرکتکنندگان در این مطالعه ۱۵۶ نفر با سن بالای ۱۶ سال (میانگین سنی ۴۴ سال، ۴۴ درصد زن، ۹۷ درصد سفیدپوست) که برای مدت یک سال یا بیشتر دیابت نوع یک داشتند و سطوح HbA1c آنها بین ۷٫۵-۱۱ درصد (میانگین ۸٫۶ درصد) بود و تحت درمان با انسولین بودند. همه بیماران به مدت ۱۰ تا ۱۴ روز تحت مراقبت CGM کور (نوعی CGM که اطلاعات آن توسط بیمار قابل رؤیت نیست و فقط پزشک می تواند دادهای سنسور را مشاهد کند) قرار گرفتند. سپس آنها یک به یک به صورت تصادفی انتخاب شدند تا تحت اسکن متناوب CGM با قابلیت هشدارهای اختیاری (گروه مداخله) یا مراقبت معمول از کنترل قند خون با استفاده از گلوکومتر قرار گیرند (گروه کنترل).
میانگین مدت دیابت نوع یک در هر دو گروه مداخله و کنترل ۲۱ سال و میانگین HbA1c در کروه مداخله ۸٫۷ درصد و در گروه کنترل ۸٫۵ درصد بود. بعد از ۲۴ هفته، سطوح HbA۱c در گروه مداخله در مقایسه با گروه کنترل به طور قابلتوجهی کاهش یافت (میانگین ۷.۹ درصد در مقابل ۸.۳ درصد). بیماران گروه مداخله در محدوده هدف گلوکز خون (۷۰ تا mg / dL ۱۸۰)برای مدت طولانی تری نسبت به گروه کنترل بودند (۱۳۰ دقیقه بیشتر در روز یا ۹ درصد بیشتر از گروه کنترل). گروه مداخله همچنین در یک وضعیت هیپوگلیسمیک یا هیپرگلیسمیک (به ترتیب سطح گلوکز خون کمتر از ۷۰ mg / dL و بیشتر از ۱۸۰ mg / dL)برای یک دوره زمانی کوتاهتر نسبت به گروه کنترل بودند (زمان در وضعیت هیپوگلیسمیک: ۴۳ دقیقه کوتاهتر در روز یا ۳ درصد کمتر در مقابل کنترل؛ زمان در وضعیت هیپرگلیسمیک: ۸۶ دقیقه کوتاهتر در روز یا ۶ درصد کمتر در مقابل کنترل).
بیماران بیشتری در گروه مداخله نسبت به گروه کنترل، سطح HbA۱c معادل ۵ / ۷ درصد داشتند و سطح HbA۱c را ۵ / ۰ درصد کاهش دادند.
در گروه مداخله، تعداد تست قند خون از میانگین ۴.۲ تست / روز در شروع مطالعه به ۰.۶ تست / روز در هفته ۲۴ کاهش یافت. تفاوت در دوز انسولین کل روزانه بین گروههای مداخله و کنترل در ۲۴ هفته اندک بود.
نتایج گزارش بیمار، که از طریق پرسشنامه رضایت از درمان دیابت و نمره کل نظرسنجی رضایت از گلوکز در ۲۴ هفته اندازهگیری شد، در گروه مداخله در مقایسه با گروه کنترل بهبود یافت. با این حال، معیارهای پریشانی مرتبط با دیابت، افسردگی، ترس از تزریق و تست، و رفتارهای غذایی بین گروهها تفاوت نداشت.
هیپوگلیسمی و کتوز شدید (که نیاز به بستری شدن در بیمارستان نداشت) در دو بیمار در گروه کنترل ثبت شد، در حالی که یک بیمار در گروه مداخله به دلیل کتواسیدوز دیابتی در بیمارستان بستری شد.
Leelarathna گفت: ” CGM یک ابزار حیاتی برای زندگی افراد مبتلا به دیابت، هم برای اجتناب از سوراخ کردن انگشتان و هم برای کمک به مدیریت سطح گلوکز بودهاست.” ” این دادهها به شواهد در حال رشد میافزاید که نشان میدهد این فنآوری سطح HbA۱c را به محدوده هدف نزدیکتر میکند که در نهایت خطرات ناشی از عوارض بیشتر را کاهش میدهد.”
نویسندگان اذعان داشتند که فقدان داده در مورد استفاده از هشدار، مانع از این میشود که نتیجهگیری شود که آیا مزایای CGM میتواند به سنسور یا آلارم ها نسبت داده شود یا خیر. علاوه بر این، بیماران مبتلا به هیپوگلیسمی شدید مکرر و / یا کسانی که از هیپوگلیسمی آگاه نبودند، از مطالعه حذف شدند و از تعمیم نتایج به این جمعیتها جلوگیری کردند.
او گفت: ” ما خواستار سرمایهگذاری جهانی در این فنآوری در حال تغییر زندگی برای همه افرادی هستیم که با T۱D در سراسر جهان زندگی میکنند. لیلاراتنا گفت: ” کارهای بیشتری برای ارزیابی مقرونبهصرفه بودن این فنآوری در جریان است.”
منبع: MIMS